تئوری بی نظمی
در تیٔوری بی نظمی با قابهایی از تصویر روبرو هستیم که ظاهرا در آنها، نیازی به تمرکز در پرداختن به جزیٔیات وجود ندارد و تصویری که بر بوم قرار گرفته است، فضای ذهنی هنرمند را به مخاطب نشان می دهد. جلالی بنا بر اثری که می خواسته خلق کند، سطوح، فرمها، پاشیدگی و قطرات رنگ را کنترل کرده و گاه بافت را نیز برای خلق اثرش به خدمت گرفته است. آثار او در عین بی نظمی از یکپارچگی خاصی در نوع رنگ گذاری و استفاده از بافت برخوردار هستند و تیٔوری بی نظمی مهدی جلالی
آغازی است بر مسیری که هنرمند برای آثار انتزاعیش در نظر گرفته است.
فریدون فربود